“Silver Poet”

$25.00

In stock

Compare
SKU: 75149619ifsnp0050 Categories: , ,

“Silver Poet”

“Silver Poet”, an exceptional play by Houshang Touzie portraying the story of love & sacrifice of Fereydoun Farrokhzad.

′′ Silver poet ′′ is the story of Houshang, distributing seasons of the life of a change and removing his cruelty. The distribution of the book has written: ′′ My view of Fereydoun Farrokhzad in this show is not a political look. It is a poetic look at a poet, not a political activist or a showman. ′′ Silver Poet ′′ is a poem written about a poet. Of course, I am loyal to all the features of Farrokhzad, and to the essence of his political activities. But I never intended to do a political thing. I wanted to look at different aspects of a human personality called ′′ Fereydoun Farrokhzad ′′ from outside. A human being who was very cruelly removed physically. Writing from Farrokhzad was a way to tell me the greater fact that we are all victims of violence, the victim of the anger, prejudice, and violence of a government. The violence can be in a human relationship, in a family or at higher levels, and until the government reaches. My question is about anger and violence in culture.”

 

ناصر شاهین پر

موضوع نمایش که درحقیقت دورهٔ پایانی زندگی و فعالیت هنری-سیاسی فریدون فرخزاد است، که همهٔ ما می‌دانیم که بود و چه کرد، ولی شاید همگان ندانیم که ما با او چه کردیم . موضوع نمایش، به بهانهٔ نمایشِ بخشِ آخرِ زندگی فریدون فرخزاد، نمایاندن قد و بالای ماست. ما، این گروه عظیمی که پس‌رفت و عقب‌گرایی را تاب نیاوردیم و به خارج گریختیم، اما کوله‌بارِ همان عقب‌ماندگی را به دوش داشتیم

دکتر فرزانه میلانی

 در میان این روایات ضدّونقیض و این شایعات جنجالی، هوشنگ توزیع، فارغ از تندیس‌سازی و افسانه‌پردازی، و با پرهیز از پیش‌داوری‌های شتاب‌زده و تحریف‌های متداول، زندگی مملو از تناقض‌ و پیچیدگی‌ فرخزاد را روی صحنه می‌آورد. جدال‌های درونی او را منعکس می‌کند و نشان می‌دهد چگونه در لحظاتی سرنوشت‌ساز مرعوب اين و آن می‌شد. «شاعر نقره‌ای»، درست همانند برنامه‌های خود فرخزاد، پر از طنز و شوخی و رقص و آواز است. توزیع در کالبد فرخزاد روحی تازه می‌دمد و همچون او می‌رقصد. می‌خواند. از آرمان‌های مخاطره‌انگیز و رؤیاهای پرمخاطره‌اش سخن می‌گوید. از خودش به‌راحتی تعریف و تنقید می‌کند. می‌خندد؛ می‌خنداند؛ آشکارا و در ملأ عام می‌گرید و می‌گریاند

احمدرضا بهارلو

… توزیع با ھنرنمایی شگرف خود وجدان خفته غریبستانی ھا را نیز به خاطر ھمه بی توجھی ها و خطاھائی که درمورد فریدون فرخزاد در زمان زنده بودنش مرتکب شدند بیدار می‌کند. روایت توزیع از فرخزاد ھمان روایت خنده ھای زود گذر و اندوه پایدار زیستن در غریبستان است و در این میانه ما خود را نیز دوباره باز می‌ابیم و خود را در موازات روايت توزيع به یاد می‌آوريم که چگونه سال ھا را به خاك سپرديم و چگونه و شاید لاجرم اندوه چھل ساله را با معجون فراموشی به خواب سپردیم

سپیده جیری

اگر فرخزادِ نمایش “شاعر نقره‌ای” بیش از هر چیز بر شاعر بودنش تاکید می‌کند، خود نمایش اما بیش از هر چیز, بر نمایشِ استیصال این شاعر متمرکز شده است. در “شاعر نقره‌ای”، از فرخزاد سرخوش و بانشاطِ شوهای “میخک نقره‌ای” اثری نیست؛ برعکس، با انسانی به شدت مستأصل مواجهیم که دمادم به خشم می‌آید، فریاد می‌زند و برای خلاصی از دامی که در آن گرفتار آمده است، به در و دیوار می‌کوبد. اما افسوس که تما م راه‌های نجات بسته است: جماعتی که هیچ نسبتی با او ندارند, گرداگردش را فراگرفته‌اند و با این حال  هر یک (اعم از اپوزیسیون و هنرمند) به نوعی استفاده‌شان را از او می‌برند

دکتر احمد کریمی حکاک

فرخزاد نمی‌تواند، دلش پر است، می‌خواهد از ستمی که فکر می‌کند بر وطنش رفته سخن بگوید، می‌خواهد حاکمان امروز ایران را قاطعانه بکوبد، ولی راهش را بلد نیست و اینجا هم جایش نیست. پس آنها را غیر ایرانی و رفتارشان را ضد انسانی می‌خواند. نه ایران این روزها, ایران آن روزهاست، و نه او همان مرد شوخ وشنگ آن سال‌هاست؛ دیگر نیست و نمی‌تواند تظاهر کند. چهره‌ی ظاهر ایران و چهره‌ی پنهان مرد, یکسره دگرگون شده است و او نمی‌تواند بپذیرد که هم افراد انسانی و هم اقلیم‌ها و سرزمین‌ها جان پنهانی نیز دارند، و نه چین و چروک‌های صورت و اندام آدمی لزومآ نشان زوال جان و روان خردورز اوست و نه دگرگونی‌هائی که یک انقلاب سیاسی می‌تواند در ظواهر یک فرهنگ دیرپا پدید آورد بازتاب دقیقی است از خرد پنهانی که آن فرهنگ را دوام بخشیده و به پیش می‌برد

دکتر سیروس مشکی

 در واقع آن‌چه به فریدون پایگاه والایی می‌بخشد و جایگاه او را در میان شاعران و هنرمندان ایرانی پس از انقلاب اسلامی ممتاز می‌کند، همان است که تا پیش از شهادت جان‌گدازش نقطه ‌ضعف و عامل حملهٔ واپس‌گرایان به او محسوب می‌شد. «آزادگی» و «بی‌پروایی» فریدون بود که او را از همگنانش ممتاز می‌کرد و همین دست‌مایه‌ای بود که دوستانش را مرعوب، دشمنانش را جسور، و حکومت جابر را بر حذفش به وحشیانه‌ترین شکل ممکن مصمم می‌ساخت. «آزادگی» و «بی‌پروایی» ویژگی‌هایی که هوشنگ توزیع و همکاران هنرمندش در نمایش «شاعر نقره‌ای»، با  هوشمندی و درایت و با کوششی حیرت‌انگیز، در شخصیت فریدون فرخزاد به نمایش گذاشته‌اند، تا ما را با  چهره‌ای از فرخزاد آشنا ‌کنند که سال‌ها در غبار حرف و حدیث و ابهام پنهان مانده بود

دکتر ماندانا زندیان

پرھیز خردمندانهٔ نمایش از باززایی و بازنماییِ خشونت در صحنه‌ھای پایانی نیزشاید از این‌روست که نگاه و سخن توزیع در پی گذشته نیست، از مرگ نمی‌نویسد، آیینهٔ اکنون است و آینده ای که در دست اکنون زاده می‌شود و زندگی می‌کند- درست مانند ققنوس و رقص ھنرمندانهٔ ھستی بخشش و موسیقی که از آواز او شکل می‌گیرد.

کارنامهٔ ھنری ھوشنگ توزیع نشان می‌دھد که آفرینشِ آثاری با ظاھرِ به‌اصطلاح جدی یا روشنفكرانه را دوست ندارد.تماشاچی را در امکان رھایی و خیال تفریح می‌نشاند و سخنش را در نیاگاه او جاری می‌کند. تماشاچی می‌خندد، رها و سبک می‌شود، و می‌رود؛ و اتفاق بزرگ، یعنی تسخیر جان او، به‌تدریج و در ژرفای اندیشه و عاطفه‌اش رخ می‌دھد و می‌ماند، و این‌گونه است که «ھنر نمی‌گذارد که خاموشی جان بگیرد

جمشید چالنگی

به نمایش درآوردن شخصیتی چون فریدون فرخزاد آن‌گونه که تماشاگر را، دور از ملال و در امواجی از شادی و غم چشم به صحنه نگاه دارد، کار ساده‌ای نیست. و این کارِ نه‌چندان ساده، پیش از ھر چیز شناختی درست از «فریدون فرخزاد» می‌خواھد، که قرار است شخصیت محوری نمایش باشد. ضمن این‌که در این‌جا دست نمایش‌نامه‌نویس-کارگردان چندان باز نیست، چرا که شخصیتی را خلق نمی‌کند، بلکه به شخصیتی می‌پردازد که ھرچند انقلاب تیغ برگلوی او نھاد اما ھنوز ھست، در اذھان و خاطرهٔ میلیون‌ھا تن در سرتاسر جھان

. درمورد بازی ھوشنگ توزیع تنھا شگفتیِ بانویی از تماشاگران را در پایان نمایش نقل می‌کنم که به‌درستی گفت، انگار خود فرخزاد بود! اغراق نمی‌دانم که بگویم شاعر نقره ای عزیز ما که ھمواره ستایش‌گر ھنر و تلاش‌ھای خلاق در این عرصه بود، اگر با ما درسالن به تماشا نشسته بود در پایان، با شادی‌ای که دیگر جاودانه می‌بود، میخکی نقره‌ای بر سینهٔ ھوشنگ توزیع و گروه نمایش او می‌نشاند

Description

“Silver Poet”, an exceptional play by Houshang Touzie portraying the story of love & sacrifice of Fereydoun Farrokhzad.

Fereydoun Farrokhzad was a singer, performer, poet, actor, political scientist, opposition member and the leading TV and Radio Showman of Iran. Fereydoun was the all-time greatest entertainer of Iran and his legacy is one we can all learn from.

Fereydoun Farrokhzad is one of Iran’s finest artists: lucid, eloquent, and intellectually structured. His life can be seen as a tragedy, or a historical play, or a political drama, or as one part of a vast dramatic cycle which helped to generate Iran’s contemporary national identity. His television show “Mikhakeh Noghrei”, which translates to Silver Carnation, ran from 1976 to 1978. Through it he was able to make connections and meet many other Iranian artists, giving them a platform and launching them into the spotlight.

Additional information

Weight 2.37 oz
Be the first to review ““Silver Poet””

Your email address will not be published. Required fields are marked *

Reviews

There are no reviews yet.

See It Styled On Instagram

    No access token

Main Menu